Saturday, May 15, 2010

گناه - دیوار - فروغ


گنه کردم گناهی پر زلذت
در آغوشی که گرم و آتشین بود
گنه کردم میان بازوانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
گنه کردم چو چشم پر ز رازش
دلم در سینه بی تابانه لرزید
زخواهشهای چشم پر نیازش

در آن خلوتگه تاریک و خاموش
پریشان در کنار او نشستم
لبش برروی لبهایم هوس ریخت
ز اندوه دل دیوانه رستم
فروخواندم به گوشش قصۀ عشق
ترا میخواهم ای جانانۀ من
ترا میخواهم ای آغوش جانبخش
ترا
ای عاشق دیوانۀ من

هوس در دیدگانش شعله افروخت
شراب سرخ در پیمانه رقصید
تن من درمیان بستر نرم
بروی سینه اش مستانه لرزید

گنه کردم گناهی پر ز لذت
کنار پیکری لرزان و مدهوش
خداوندا چه میدانم چه کردم
در آن خلوتگه تاریک و خاموش

فروغ

No comments:

Post a Comment