عشق و عاشقی مراحل داره، برای رسیدن به اوج باید از یک مرحله به مرحله ی بعد صعود کرد... بلد نباشی یا بترسی بری مرحله ی بعد، گیم-اووِر می شی
Thursday, June 10, 2010
لحظه
این لحظه، آینده ی لحظه ی پیش هست که فدا کردیم تا بهش برسیم. و ما در این لحظه افسوس میخوریم که چرا لحظه ی پیش رو از دست دادیم و داریم فکر می کنیم چه کنیم که لحظه ی بعدی پرفکت باشه. و باین ترتیب این لحظه هم داره به ف*ک فنا میره
Wednesday, June 9, 2010
فرهنگ گفتگو
یکی به این آمریکاییها حالی کنه که ما ایرانیها توی روابط دونفره مون هم فرهنگ گفتگو نداریم، چی میگه این سوزان رایس باز حرف از گفتگو با حکومت مخ بلاک شده ی معلوم الحال ایران میزنه؟ اینا هم ادعای مدیریت جهان رو دارن ولی اندازه ی گاو از فرهنگ کشورهای دنیا نمی فهمندها
نسل فوتوریست
قهوه فوری، چای فوری، غذای فوری، قطار فوری، عشق فوری، جدایی فوری، ازدواج فوری، طلاق فوری، مدرک فوری، پروژه فوری، خرابی فوری ... ما نسل لذت نبردن از زمان حال، ما نسل فوتوریستیم
Tuesday, June 8, 2010
نقطه نگاه تاریخ
آقای جمهوری اسلامی! خیلی حالم از بلاهایی که سر من آوردی و سر خونه م و مردم کشورم میاری به هم میخوره، ولی وقتی فکر میکنم که کجای تاریخ ایستادم احساس غرور میکنم
فرهیختگی اصیل یا تیترخوانی
به هیچ شکلی نمیتونم قبول کنم که فرهیختگی - اگر که درونی شده باشه و قشری و پز و ادا نباشه - لزوما نباید روی تمام ابعاد و جزئیات و انتخابها در زندگی آدم تاثیر بذاره
مردان سیاست و زنان
مردان عرصه ی علم و سیاست و هنر بدنبال زنان ممه سیلیکونی و لب ژلی و گونه پروتزی - اینجا فرهنگ ایرانی تصمیم میگیرد
نداشتن
سکوتها همانقدر به یک قطعه موسیقی زیبایی میدهند که نتها، و نداشتن ها همانقدر به زندگی معنا، که داشتن ها
تحلیلگران سیاسی ما
بعضی تحلیل نویسان سیاسی هم در گودرشون وبلاگهای صورتی با قلب و پیشی و اینا رو فالو میکنند
Friday, June 4, 2010
اصلاحات
حکایت تغییر و اصلاح در ساختار حکومت دینی حکایت اون میمونیه که هربار هلو میخوره هسته شو درمیاره، به کونش اندازه میگیره، هسته رو میذاره داخل هلو و بعد هلو رو میخوره چون یه بارکه بدون اندازه گیری هلوی هسته دار خورده بود کونش پاره شد ... یک بار و برای همیشه باید بفهمیم که هسته رو باید بنداریم دور ... مذهب از حکومت باید جدا بشه
خرداد 88
آینده، امید، شوق، سبز، قرمز، لبخند، همدلی، دستها، عشق، موسیقی، شادی، تغییر ... انتظار، تشویش، فریب، شوک، ناباوری ... خشم، اشک، فریاد، مشت، اعتراض، حقوق، سکوت، همراهی، ضرب و شتم، باتون، دستگیری، گاز اشک آور، ضد شورش، لباس شخصی، فرار، حمله، آتش، سنگ، سرکوب، اسارت، شکنجه، کهریزک، اوین، تجاوز، گلوله، خون، شهادت ... نفرت، کینه، انتقام ... خرداد 88
عروسی خون
لورکا، لورکا، لورکا ... اگر جوانانِ عروسیِ خونِ تو را به جرم عاشقی به مسلخ میبرند، در سرزمین من آنان را به جرم زیبایی به بند میکشند ... کو مجالی برای عاشقی؟
دگردیسی
به گفته یکی از دوستان، ما از معدود نسل هایی هستیم که فرآیند دگردیسی یک روضه خون به یک امام رو شاهد بودیم ... افتخاریه واسه خودش
وب
وب انقدر دنیا رو انقدر فشرده و کوچیک کرده که خیلی چیزا تو این فرآیند ازش افتاده بیرون ... از جمله بیان احساس، اونطوری که هست
پیامبر درون
پیامبر درونم داره دست و پامیزنه که برگزیده و متفاوت باشه ... طرفدار و سینه چاک جمع کنه ... آتئیست درونم اما هی با منطق میکوبه توی سرش
روابط انسانی
روابط بین آدمها هم رسم غریبی داره ... اگه توش غرق بشی کارت تمومه ... اگه نخوای غرق بشی سهم جزیره ت انقدر کوچیک میشه که فقط خودت روش جا میشی
روز مادر از نوع ایرانی
امروز تو ایران روز مادر بوده؟ ای کاش روزی بیاد که توی تقویم ایران هم یه روز به مادر اختصاص داده بشه ... بدون وصل کردنش به هیچ شخص یا مناسبتی ... برای همه ی مادران، با همه ی اعتقادات
خاتم الانبیا
اگر حضرت آدم باندازه ی حضرت محمد باهوش بود و خودش رو خاتم الانبیا معرفی میکرد بشریت اینطور ناجوانمردانه به ف ا ک نمی رفت
رقاص
یه زمانی مد بود که تماشاچیا برای اونی که روی صحنه زیر نورافکن میرقصید کف میزدن ... الان مد شده واسه اونی که سیاه مست افتاده کنار صحنه و بالامیاره کف میزنن ... مهم نیست صحنه کجاست ... مهم اینه که واسه کی کف میزنن ... رقاص اونه
Subscribe to:
Posts (Atom)