شبانه - ابراهیم در آتش - شاملو
در نیست
راه نیست
شب نیست
ماه نیست
نه روز و
نه آفتاب
ما
بیرون زمان
ایستاده ایم
با دشنه ی تلخی
درگرده هایمان
هیچ کس
با هیچ کس
سخن نمی گوید
که خاموشی
به هزار زبان
درسخن است
در مردگان خویش
نظر میبندیم
با طرح خنده یی
و نوبت خود را انتظار می کشیم
بی هیچ
خنده یی
No comments:
Post a Comment